پابوس عشق

ساخت وبلاگ
چونک در عاشقی حشر کردند نی چو این مردم حشر میرند از فرشته گذشته اند به لطف دور از ایشان که چون بشر میرند تو گمان می بری که شیران نیز چون سگان از برون در میرند بدود شاه جان به استقبال چونک عشاق در سفر میرند همه روشن شوند چون خورشید چونک در پای آن قمر میرند عاشقانی که جان یک دگرند همه در عشق همدگر میرند همه را آب عشق بر جگر است همه آیند و در جگر میرند همه هستند همچو در یتیم نه بر مادر و پدر میرند عاشقان جانب فلک پرند منکران در تک سقر میرند عاشقان چشم غیب بگشایند باقیان جمله کور و کر میرند و آنک شب ها نخفته اند ز بیم جمله بی خوف و بی خطر میرند و آنک این جا علف پرست بدند گاو بودند و همچو خر میرند و آنک امروز آن نظر جستند شاد و خندان در آن نظر میرند شاهشان بر کنار لطف نهد نی چنین خوار و محتضر میرند و انک اخلاق مصطفی جویند چون ابوبکر و چون عمر میرند دور از ایشان فنا و مرگ ولیک این به تقدیر گفتم ار میرند 973 صوفیان در دمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند شمع ها می زنند خورشیدند تا که ظلمات را شهید کنند باز هر ذره شد چو نفخه صور تا شهید تو را سعید کنند چرخ کهنه به گردشان گردد تا کهنه هاش را جدید کنند رغم آن حاسدان که می خواهند تا قریب تو را بعید کنند حاسدان را هم از حسد بخرند همه را طالب و مرید کنند کیمیای سعادت همه اند در همه فعل خود بدید کنند کیمیایی کنند همه افلاک لیک در مدتی مدید کنند وان هم از ماه غیب دزدیدند که گهی پاک و گه پلید کنند خنک آن دم که جمله اجزا را بی ز ترکیب ها وحید کنند بس کن این و سر تنور ببند تا که نان هات را ثرید کنند 974 گر تو را بخت یار خواهد بود عشق را با تو کار خواهد بود عمر بی عاشقی مدان به حساب کان برون از شمار خواهد بود هر زمانی که می رود بی عشق پیش حق شرمسار خواهد بود هر چه اندر وطن تو را سبکست ساعت کوچ بار خواهد بود بر تو این دم که در غم عشقی چون پدر بردبار خواهد بود
پابوس عشق...
ما را در سایت پابوس عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrnosh internetnet16477 بازدید : 287 تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392 ساعت: 17:10

دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد نشسته ایم دل و عشق و کالبد پیشت یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد به حکم تست بخندانی و بگریانی همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد به باد زرد شویم و به باد سبز شویم تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد کلوخ و سنگ چه داند بهار جز اثری بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد 958 کدام لب که از او بوی جان نمی آید کدام دل که در او آن نشان نمی آید مثال اشتر هر ذره ای چه می خاید اگر نواله از آن شهره خوان نمی آید سگان طمع چپ و راست از چه می پویند چو بوی قلیه از آن دیگدان نمی آید چراست پنجه شیران چو برگ گل لرزان اگر ز غیب به دل ها سنان نمی آید هزار بره و گرگ از چه روی هم علفند به جان چو هیبت و بانگ شبان نمی آید برون گوش دو صد نعره جان همی شنود تو هوش دار چنین گر چنان نمی آید در این جهان کهن جان نو چرا روید چو هر دمی مددی زان جهان نمی آید به دست خویش تو در چشم می فشانی خاک نه آن که صورت نو نو عیان نمی آید شکسته قرن نگر صد هزار ذوالقرنین قرین بسیست که صاحب قران نمی آید دهان و دست به آب وفا کی می شوید که دم دمش می جان در دهان نمی آید دو سه قدم به سوی باغ عشق کس ننهاد که صد سلامش از آن باغبان نمی آید ورای عشق هزاران هزار ایوان هست ز عزت و عظمت در گمان نمی آید به هر دمی ز درونت ستاره ای تابد که هین مگو کاثری ز آسمان نمی آید دهان ببند و دهان آفرین کند شرحش به صورتی که تو را در زبان نمی آید 959 اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد اگر به آب ریاضت برآوری غسلی همه کدورت دل را صفا توانی کرد ز منزل هوسات ار دو گام پیش نهی نزول در حرم کبریا توانی کرد درون بحر معانی لا نه آن گهری که قدر و قیمت خود را بها توانی کرد به همت ار نشوی در مقام خاک مقیم مقام خویش بر اوج علا توانی کرد اگر به جیب تفکر فروبری سر خویش گذشته های قضا را ادا توانی کرد ولیکن این صفت ره روان چالاکست تو نازنین جهانی کجا توانی کرد نه دست و پای اجل را فرو توانی بست نه رنگ و بوی جهان را رها توانی کرد تو رستم دل و جانی و سرور مردان اگر به نفس لایمت غزا توانی کرد مگر که درد غم عشق سر زند در تو به درد او غم دل را روا توانی کرد ز خار چون و چرا این زمان چو درگذری به باغ جنت وصلش چرا توانی کرد اگر تو جنس همایی و جنس زاغ نه ای ز جان تو میل به سوی هما توانی کرد همای سایه دولت چو شمس تبریزیست نگر که در دل آن شاه جا توانی کرد 960 به حارسان نکوروی من خطاب کنید که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
پابوس عشق...
ما را در سایت پابوس عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrnosh internetnet16477 بازدید : 232 تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392 ساعت: 14:42