چونک در عاشقی حشر کردند نی چو این مردم حشر میرند
از فرشته گذشته اند به لطف دور از ایشان که چون بشر میرند
تو گمان می بری که شیران نیز چون سگان از برون در میرند
بدود شاه جان به استقبال چونک عشاق در سفر میرند
همه روشن شوند چون خورشید چونک در پای آن قمر میرند
عاشقانی که جان یک دگرند همه در عشق همدگر میرند
همه را آب عشق بر جگر است همه آیند و در جگر میرند
همه هستند همچو در یتیم نه بر مادر و پدر میرند
عاشقان جانب فلک پرند منکران در تک سقر میرند
عاشقان چشم غیب بگشایند باقیان جمله کور و کر میرند
و آنک شب ها نخفته اند ز بیم جمله بی خوف و بی خطر میرند
و آنک این جا علف پرست بدند گاو بودند و همچو خر میرند
و آنک امروز آن نظر جستند شاد و خندان در آن نظر میرند
شاهشان بر کنار لطف نهد نی چنین خوار و محتضر میرند
و انک اخلاق مصطفی جویند چون ابوبکر و چون عمر میرند
دور از ایشان فنا و مرگ ولیک این به تقدیر گفتم ار میرند
973
صوفیان در دمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند
شمع ها می زنند خورشیدند تا که ظلمات را شهید کنند
باز هر ذره شد چو نفخه صور تا شهید تو را سعید کنند
چرخ کهنه به گردشان گردد تا کهنه هاش را جدید کنند
رغم آن حاسدان که می خواهند تا قریب تو را بعید کنند
حاسدان را هم از حسد بخرند همه را طالب و مرید کنند
کیمیای سعادت همه اند در همه فعل خود بدید کنند
کیمیایی کنند همه افلاک لیک در مدتی مدید کنند
وان هم از ماه غیب دزدیدند که گهی پاک و گه پلید کنند
خنک آن دم که جمله اجزا را بی ز ترکیب ها وحید کنند
بس کن این و سر تنور ببند تا که نان هات را ثرید کنند
974
گر تو را بخت یار خواهد بود عشق را با تو کار خواهد بود
عمر بی عاشقی مدان به حساب کان برون از شمار خواهد بود
هر زمانی که می رود بی عشق پیش حق شرمسار خواهد بود
هر چه اندر وطن تو را سبکست ساعت کوچ بار خواهد بود
بر تو این دم که در غم عشقی چون پدر بردبار خواهد بود
پابوس عشق...
ما را در سایت پابوس عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mehrnosh internetnet16477 بازدید : 287 تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1392 ساعت: 17:10